داستان کوتاه عاشقانه عصای سفید

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 229
نویسنده پیام
ladan آفلاین


ارسال‌ها : 5
عضویت: 28 /4 /1395


داستان کوتاه عاشقانه عصای سفید

گویند روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.

یکی از همسفرانش علت امر را پرسید. گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید


امضای کاربر :
دوشنبه 28 تیر 1395 - 10:34
نقل قول این ارسال در پاسخ
khanevadehh آفلاین



ارسال‌ها : 32
عضویت: 7 /9 /1395
تشکرها : 1

داستان کوتاه عاشقانه عصای سفید

تشکر از شما


امضای کاربر : مشاوره خانواده مشاوره ازدواج بیش فعالی مشاوره کودک استرس تدریس خصوصی معلم زبان ریاضی فیزیک کنکور دبستان دیزی سرای بچه محل امامزاده قاسم
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 - 13:01
نقل قول این ارسال در پاسخ
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group